اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجتمع گشتن

نویسه گردانی: MJTMʽ GŠTN
مجتمع گشتن . [ م ُ ت َ م ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد آمدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجتمع شدن :
مجتمع گشتند و بفشردند پای
هر کسی کردند عرض فکر و رای .

مولوی (مثنوی چ خاور ص 155).


مجتمع گشتند مر توزیع را
بهر دفع زحمت و تصدیع را.

مولوی (مثنوی چ خاور ص 336).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.