مجدر شدن . [ م ُ ج َدْ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دچار آبله شدن . آبله نشان شدن
: نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد
پس آبله در آرد صورت شود مجدر.
خاقانی .
|| نقش و شکل آبله پیدا کردن . به شکل چهره ٔ آبله رویان در آمدن
: خاک بارگاه بر تقبیل شفاه مجدر شد. (جهانگشای جوینی ج
2 ص
54).