مجروح گردانیدن
نویسه گردانی:
MJRWḤ GRDʼNYDN
مجروح گردانیدن . [ م َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) مجروح کردن : زاهدی ... دو نخجیر دید که ... به سرو، یکدیگر را مجروح گردانیده ... روباهی خون ایشان می خورد. (کلیله و دمنه ). و رجوع به مجروح کردن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.