اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجمل

نویسه گردانی: MJML
مجمل . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) کسی که جمع می کند و گرد می آورد چیزی را پس از پراکندگی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اجمال شود. || جمله کننده حساب را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که جمع می کند حسابی را. (ناظم الاطباء). || گدازنده ٔ پیه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || آهستگی کننده در طلب و افراط ننماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که به آهستگی تجسس و طلب می نماید. || آن که کار خوب بسیارمی کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). نیکوکار. خوبی کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
محسن و مجمل بود در خور به مدح و آفرین
آفرین بر تو که تو هم محسن و هم مجملی

سوزنی (یادداشت ایضاً).


یا رب آنها را که بشناسد دلم
بنده و بسته میان و مجملم .

مولوی


|| مرد بسیار شتران . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). خداوند شتران بسیار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مجمل . [ م ُ م َ ] (ع ص ) فراهم آورده و در هم کرده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آیه ای که معنی آن محتاج به تفصیل باشد. (غیاث ...
مجمل . [ م ُ ج َم ْ م ِ ] (ع ص ) زینت دهنده و آراینده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به تجمیل شود. || نیکوکننده . (آنندرا...
مجمل . [ م ُ ج َم ْ م َ ] (ع ص ) آراسته . مزین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب ). و رجوع به تجمیل شود.
مجمل . [ م ُ م ِ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: رنگس rangas (پارتی).***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.