مجوز
نویسه گردانی:
MJWZ
مجوز. [ م ُ ج َوْ وِ ] (اِخ ) حسن بن سهل مجوز محدث است . (منتهی الارب ). حسن بن سهل به این نسبت اشتهار دارد. (از انساب سمعانی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مجوز. [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) روادارنده ٔ کاری . (غیاث ). روادارنده و رواگرداننده ٔ کاری . (آنندراج ). کسی که تجویز می کند روایی و ناروایی چیزی ...
مجوز. [ م ُ ج َوْ وَ ] (ع ص ) تجویز کرده شده و روا داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ). روا و جایز. || حلال و روا شده . (ناظم الاطباء).
این واژه عربی و اسم فاعل است و پارسی آن اینهاست:
هیلاناک (هیلان، کردی: اجازه + پسوند فاعلی اک)
آنوژینار (آنوژین از سنسکریت: اَنوجنیا= اجازه + پسوند...