مچاله کردن
نویسه گردانی:
MCALH KRDN
مچاله کردن .[ م ُ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در میان مشت فشرده گرد کردن : کاغذ را در مشتش مچاله کرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مچاله و مچاله شدن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.