محاجة
نویسه گردانی:
MḤAJ
محاجة. [ م ُ حاج ْ ج َ ] (ع مص ) حجاج . (منتهی الارب ). با کسی حجت گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). حجت آوردن . || خصومت کردن . قال اﷲ تعالی اتحاجونی فی اﷲ. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || مغلوب کردن کسی به اظهار حجت علیه او. (از لسان العرب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.