محافظ
نویسه گردانی:
MḤAFẒ
محافظ. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نگهبانی کننده . (آنندراج ). نگهبان . (ناظم الاطباء). حافظ. حفیظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاسبان و حارس . || دستگیر و حامی . || فرمان گزار. || حاکم . || ناظر. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی آن هیشار می باشد که از اوستایی: هیشارَ گرفته شده است
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: زاراک zārāk (سغدی: ذاراک żārāk) زارنی zārni (سغدی: żārni) زاریک zārik (سغدی: żārik) فراوند farāvand (دری) پاتَر ...