محتاج . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ح وج ») حاجتمند و نیازمند. (ناظم الاطباء). نیازمند. (مهذب الاسماء) (دهار). حاجتومند. نیازومند. نیازی . (یادداشت مرحوم ...
آل محتاج . [ ل ِ م ُ ] (اِخ ) خانواده ای مشهور که در عهد پادشاهان سامانی و غزنوی متصدی کارهای مهم و دارای مناصب عالی بوده اند، حکومت و ولای...
آلِ مُحْتاج، سلسلهای منسوب به محتاج بن احمد که از ۳۲۱ ق / ۹۳۳ م تا حدود ۳۸۱ ق / ۹۹۱ م زیر نظر و نفوذ سامانیان و مدت کوتاهی نیز به استقلال، در بخشهایی...
محتاج الیه . [ م ُ جُن ْ اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) کسی و یا چیزی که لازم و ضرور باشد و وجود آن در کار لازم بود. (ناظم الاطباء). بایسته . درو...
بکاسه ونمک محتاج شدن . [ ب ِ س َ / س ِ وَ ن َ م َ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کمال نکبت و افلاس . (آنندراج ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفا...
ابوعلی محتاج یا ابوعلی چغانی بزرگترین امیر سلسله آل محتاج بود. وی در چغانیان زاده شد (ابن حوقل، ۳۹۴) و در کنار پدر رشد کرد. نخستینبار در ۳۱۷ق/۹۲۹م ا...