محد
نویسه گردانی:
MḤD
محد. [ م ُ ح َدد] (ع ص ) نعت مفعولی از احداد. رجوع به احداد شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مهد علیا. [ م َ دِ ع ُل ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لقبی که به مادر بزرگان و شاهان می دادند و از آن جمله است لقب خیرالنسأبیگم دختر میرعبداﷲ...
مهد علیا. [ م َ دِ ع ُل ْ ] (اِخ ) ملک جهان خانم (1220-1290 هَ .ق .). زن محمدشاه قاجار و مادر ناصرالدین شاه که در فاصله ٔ مرگ محمدشاه تا ورود ن...
مهد عیسی . [ م َ دِ سا ] (اِخ ) گهواره ای که گویند عیسی به کودکی در آن بود. ناصرخسرو در سفرنامه گوید: مسجدی است [ به بیت المقدس ] سرداب که ...
مهد عیسی . [ م َ دِ سا ] (اِخ ) (مسجد...) مسجدی به بیت المقدس که مهد عیسی در آن قرار دارد. رجوع به مدخل قبل و سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 43 شود.
گویای مهد. [ ی ِ م َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت عیسی (ع )که در گهواره سخن گفت . رجوع به گویای گهواره شود.