محر
نویسه گردانی:
MḤR
محر. [ م ُ ح ِرر ] (ع ص ) خداوند شتران تشنه . (از منتهی الارب ). آنک شتران او حرار گشتند یعنی تشنه شدند. (از اقرب الموارد). || روز گرم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مهر خوردن . [ م ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) ممهور شدن . به مهر اندرآمدن . نقش مهر به خود گرفتن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مهر شکستن . [ م ُ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب )مهر برداشتن . باز کردن و گشودن چنانکه سر نامه یا سر خم و غیره . فک . فکاک . (ترجمان القرآن ) : آن شرا...
مهر گسستن . [ م ِ گ ُ س َ ت َ ] (مص مرکب ) مهر گسلیدن . قطع کردن مهر و محبت : از دگری چه حاصلم تا ز تو مهر بگسلم هم تو که خسته ای دلم مرهم ...
فاخته مهر. [ ت َ / ت ِ م ِ ] (ص مرکب ) کسی که مانند فاخته بی مهر باشد : تا فاخته مهری تو و طاووس کرشمه عشق تو چو باز است و دل من چو کبوتر. ام...
مهر انبار. [ م ُ رِ اَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوبی بود سرپهن که بر آن نقش کنند و بر خرمن و انبار و بر روی گل زنند تا دزدان در آن خیا...
مهر باختن . [ م ِ ت َ ] (مص مرکب ) عشق ورزیدن . محبت داشتن : ماهی دو سه مهر باخت با اوزآنگونه که بود ساخت با او.نظامی .
هر گاه هنگام عقد نکاح مهریه تعیین نشود و پس از نزدیکی و قبل از تراضی بر مهریه ای معین بر حسب شرافت و وضعیت خانوادگی زوجه و اوضاع و احوال او مهریه تهیه...
همان "مهرآوری" می باشد ... کوشش به ایجاد مهر و نزدیکی میان دو یا چند نفر... گویند که از نشانه های فر و خجستگی در اقوامی ست که با یکرنگی و بد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.