محرر کردن
نویسه گردانی:
MḤRR KRDN
محرر کردن . [ م ُ ح َرْ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نذر کردن فرزند در راه خدا که جز عبادت به کاری نفرمایند : این بی دولتی ما نگر که من این فرزند را محرر کردم . (قصص الانبیاء ص 203). گفت یا رسول خدا، من او را محرر کردم از آن وقت که در شکم من بود. (قصص الانبیاء ص 203).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.