گفتگو درباره واژه گزارش تخلف محفه دار نویسه گردانی: MḤFH DʼR محفه دار. [ م ِ ح َف ْ ف َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ محفه . برنده ٔ محفه : دل کو محفه دارامید است نزد اوست تا چون کشد محفه ٔ ناز استر سخاش . خاقانی .رجوع به محفه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود