اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محقق

نویسه گردانی: MḤQQ
محقق . [ م ُ ح َق ْ ق َ ](ع اِ) نام خطی از شش خط که ابن مقله آن را وضع کرده است . (غیاث ) (ناظم الاطباء). (قلم یا خط...) خط عراقی است که در زمان بنی عباس مرسوم گشت . قسمی از خطوط عربی (برای نوشتن ). یکی از هفت قلم قدیم . (یادداشت مرحوم دهخدا). قلمی (شعبه ای ) از خط عربی است مستخرج ازقلم ریاسی یا مدور کبیر. (ترجمه ٔ الفهرست ص 14). این خط در عهد بنی عباس پدید آمد و آن را خط عراقی و خط وراقی هم میگفتند و این خط مرتباً رو به ازدیاد و زیبائی گذاشت تا زمان مأمون . (ترجمه ٔ الفهرست ص 14).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
محقق وراقی . [ م ُح َق ْ ق َ ق ِ وَرْ را ] (اِ مرکب ) نام قسمی خط عربی که آن را عراقی نیز نامند. (از الفهرست ابن الندیم ).
محقق ریاسی . [ م ُ ح َق ْ ق َ ق ِ ] (اِ مرکب ) نام قسمی خط عربی اختراع ذوالریاستین فضل بن سهل .(از الفهرست ابن الندیم ). رجوع به محقق (خط)...
محقق سبزواری . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به سبزواری محمد باقر... و قصص العلماء ص 275 شود.
محقق تفتازانی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ ت َ ](اِخ ) رجوع به سعدالدین تفتازانی و تفتازانی شود.
جعفر محقق حلی . [ ج َ ف َ رِ م ُح َق ْ ق ِ ق ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) رجوع به جعفربن حسن ...و رجوع به محقق حلی و نیز رجوع به علامه ٔ حلی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.