محلی
نویسه گردانی:
MḤLY
محلی . [ م ُ ] (ع ص ) آرایش کننده ٔ چشمها. رجوع به احلاء شود. || کسی که چیزی را شیرین می کند. (ناظم الاطباء). شیرین گرداننده . || شیرین یابنده چیزی را. (آنندراج ). رجوع به احلاء و تحلیة شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مهلی . [ م ُ هَِل ْ لی ی ] (ص نسبی ) نسبت به جد است . (سمعانی ). نسبت اجدادی است . رجوع به الانساب سمعانی ورق 546 ب شود.
غازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی ۞ نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.