محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آغامحمدخان ، مؤسس سلسله ٔ قاجاریه ، پسر بزرگ محمدحسن خان قاجارقوانلو.در محرم سال 1155 هَ . ق . در گرگان متولد شد و در سال 1160 هَ . ق . که عادلشاه برادرزاده ٔ نادر برای سرکوبی محمدحسن خان عازم مازندران گشت ، آغامحمدخان که شش سال بیش نداشت به دستور عادلشاه مقطوع النسل گردید.بعد از روی کار آمدن کریم خان و کشته شدن محمدحسن خان پدر آغامحمدخان وی با سایر برادران و بسیاری از خویشاوندان و نزدیکان مدتها در دشت گرگان و قبچاق متواری بود، تا اینکه توسط حاکم مقتدر گرگان دستگیر و به نزد کریمخان فرستاده شد. کریمخان او و برادرش حسینقلی خان جهانسوز را مورد نوازش قرار داد، با خود به شیراز برد و بقیه ٔ خاندان او را به قزوین فرستاد. آغامحمدخان مدت 16 سال با بستگان خویش در شیراز در نهایت رفاه حال بسر برد، بواسطه ٔ جلب اطمینان کریم خان گاهی به جهت شکار از شیراز خارج میشد. در سال 1193 هَ . ق . بوسیله ٔ عمه ٔ خود که زن کریمخان بود از بیماری و دگرگونی حال خان آگاه شد، بنابراین فرار را بر قرار ترجیح داد و به طرف اصفهان و تهران و مازندران حرکت کرد و بازماندگان کریمخان که به واسطه ٔ برتری جوئی سخت به خود مشغول بودند، از فکر آغامحمدخان غافل ماندند.آغامحمدخان به کمک برادرش جعفرقلی خان مازندران را گرفت و برادران دیگر و سایر مدعیان را مغلوب کرد و شمال و مرکز ایران را مطیع ساخت و در 11 جمادی الاخر سال 1200 هَ . ق . در طهران تاجگذاری کرد. در 1202 به قصد جعفرخان عازم فارس شد اما بدون نتیجه برگشت و سپس در 1203 هنگامی که لطفعلی خان جانشین پدر شده بود شیراز را در محاصره گرفت ، و آن سردار رشید بسبب خیانت اطرافیان ناچار متواری شد و تا 1205 در حدود کازرون وشیراز با دست نشاندگان آغامحمدخان زد و خورد می کرد وسپس به کرمان رفت و آنجا را تسخیر کرد. آغامحمدخان کرمان را در حصار گرفت و چون کار محاصره تنگ شد، از آنجا به بم رفت و آغامحمدخان کرمان را تسخیر کرد و بیست هزار چشم از مردم آنجا کند و سرانجام بر لطفعلی خان نیز دست یافت و دو چشم او را نیز کند و او را با حال زار در 1209 به طهران فرستاد و سپس با آسودگی از جانب جنوب ایران به گرجستان لشکر کشید (1209 و 1210)و تفلیس را فتح کرد و سپس از این سفر به ایران برگشت و به خراسان رفت و شاهرخ میرزا نواده ٔ نادر شاه رابه بهانه ٔ اینکه قسمتی از جواهرات نادری نزد اوست تعذیب و روانه ٔ مازندران کرد. او در راه از مصائبی که دیده بود در گذشت . آغامحمدخان سرانجام پس از 18 سال سلطنت در حدود شوشی قفقاز کشته شد (21 ذیحجه ٔ 1211 هَ . ق . در سن 57سالگی ). وی پادشاهی مدبر و رشید و جنگ آور اما سخت کش و بیرحم و پول دوست بود. نیز رجوع به تاریخ عمومی عباس اقبال آشتیانی صص 754 - 765 شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالعباس فضل بن احمد. رجوع به ابوالقاسم محمدبن ابوالعباس فضل بن احمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم . رجوع به شهرستانی ابوالفتح محمدبن ابوالقاسم عبدالکریم و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص 213...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم خضربن محمدبن خضربن علی بن عبداﷲ المعروف بابن تیمیة الحرانی . ملقب به فخرالدین الخطیب واعظ فق...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن ابوالقاسم خوارزمی . رجوع به بقالی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم عبیداﷲبن احمدبن اسماعیل بن عبدالعزیز معروف به المسیحی کاتب ملقب به امیرمختار عزالملک حرانی ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن ابوالمظفر المنصوربن محمدبن عبدالجبار مروزی سمعانی شافعی ، مکنی به ابوبکر. امام فاضل مناظر، محدث فقیه حاف...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به ابومحمد حریری محمدبن ابوبکر شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به دمامینی بدرالدین محمدبن ابوبکر... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به رازی محمدبن ابی بکر شمس الدین ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به صابونی محمدبن ابوبکر شود.