اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد ملقب به ریاض الدین حنبلی متوفی 971 هَ . ق . در حلب . نسب او به ابن شحنه می رسد. مورخ و از علمای حلب بود و بیش از پنجاه تألیف دارد از جمله : الزبد و الضرب فی تاریخ حلب ، در الحبب فی تاریخ اعیان حلب و المصابیح در علم حساب و الدرر در طب و نیز دیوان شعر. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 843).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۴ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبیداﷲبن ودعان . حاکم موصل . متوفی به سال 594 هَ . ق . مکنی به ابونصر و مدون اربعین الودعانی که...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عمربن حسین بن مصباح . رجوع به ابن عسکر محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن علی بن عمربن محمد تمیمی مازری ، مکنی به ابوعبداﷲ فقیه مالکی و محدث . او راست : شرح صحیح مسلم به نام «کت...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن فارس . رجوع به ابن معلم ابوالغنایم محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن لیث ، مکنی به ابوعلی (محرم 298 - ذی الحجه 298 هَ . ق .) بعد از اسیر شدن لیث بن علی مردم سیستان ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن حسن ظهیری کاتب سمرقندی بهاءالدین ملقب به ظهیری دبیرطمغاج خان از ملوک خانیه . او راست : ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن علی بصری . رجوع به ابوالحسین بصری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی خسروی سرخسی ، مکنی به ابوبکر. رجوع به خسروی .... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن علی قشیری . رجوع به ابن دقیق السعید شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی نطنزی . شرح احوال وی ذیل ترجمه ٔ ادیب نطنزی آمده است . رجوع به ادیب نطنزی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.