اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم خضربن محمدبن خضربن علی بن عبداﷲ المعروف بابن تیمیة الحرانی . ملقب به فخرالدین الخطیب واعظ فقیه حنبلی ، مکنی به ابوعبداﷲ (542-621 هَ . ق .) وی فاضلی بود در بلاد خویش به علم متفرد به بغداد آمد و بر ابوالفتح بن جنی فقه آموخت و در مذهب امام احمدبن حنبل مختصری بغایت نیکوتصنیف بکرد. او را دیوان خطبی است در نهایت جودت . وتفسیری بر قرآن کریم و نظمی نیکو دارد. رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 98 شود ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن زکی الدین علی . رجوع به ابن زکی الدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلامة. رجوع به قاضی قضاعی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب . رجوع به قاضی باقلانی شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن یسار، مکنی به ابن ابی لیلی . رجوع به ابن ابی لیلی محمدبن عبدالرحمان شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان دمشقی . رجوع به قاضی دمشقی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ، مکنی به ابوبکر و مشهور به ابن قریعة. رجوع به ابن قریعه قاضی ابوبکر شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی لیلی انصاری عامی کوفی قاضی کوفه بوده است . وی به سال 74 هَ . ق . در کوفه متولد...
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) عبداﷲبن علاثة. رجوع به قاضی الجن محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن مبارک . رجوع به قاضی مخرمی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به ابن بیع. رجوع به ابن بیع حاکم ابوعبداﷲ شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.