اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوسعیدبن احمدبن شرف جذامی قیروانی ، مکنی به ابوعبداﷲ نویسنده ٔ مترسل شاعر و ادیب به سال 390 هَ . ق . در قیروان متولد گردید و در سلک ملازمان المعزبن بادیس امیر افریقا درآمد. چون اعراب صعید بر تونس مستولی شدند (سال 449 هَ . ق .) المعزبن بادیس به اتفاق ابن شرف قیروانی به مهدیه رفتند و ابن شرف از آنجا به صقلیه و سپس به اندلس رفت و در اشبیلیه به سال 460هَ . ق . درگذشت . او راست : ابکار الافکار و اعلام الکلام که در مجله مقتبس به نام رسائل الانتقاد به چاپ رسیده است . رجوع به ابن شرف و اعلام زرکلی ج 3 ص 900 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن رشد... رجوع به ابن رشد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلیمان نوقانی ، مکنی به ابوعمر از ادبای سجستان است که مدتی در خراسان و ماوراءالنهر بسر برده و ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سمعون . رجوع به ابن سمعون محمدبن احمدبن اسماعیل و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 304-305 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد... رجوع به ابن شاهویه ابوبکر محمدبن احمد... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 211 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ... طباطبا. رجوع به ابن طباطبا ابوالحسن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالحمید کاتب . رجوع به ابن عبدالحمید کاتب شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیز اموی قرطبی اندلسی ، معروف به عتبی . فقیه متوفی در 254 هَ . ق . او راست : العتبیة در فقه ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن مازه ملقب به امام برهان الدین ومعروف به صدرجهان . وی حکومت بخارا داشت و به خطائیان...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد (مجدالدین ...) وزیر (در خراسان ) ممدوح نزاری قهستانی است دردستورنامه (چ روسیه ص 72). (یادداشت مرحوم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ... رجوع به ابن سیدالناس شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.