محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوسعیدبن احمدبن شرف جذامی قیروانی ، مکنی به ابوعبداﷲ نویسنده ٔ مترسل شاعر و ادیب به سال 390 هَ . ق . در قیروان متولد گردید و در سلک ملازمان المعزبن بادیس امیر افریقا درآمد. چون اعراب صعید بر تونس مستولی شدند (سال 449 هَ . ق .) المعزبن بادیس به اتفاق ابن شرف قیروانی به مهدیه رفتند و ابن شرف از آنجا به صقلیه و سپس به اندلس رفت و در اشبیلیه به سال 460هَ . ق . درگذشت . او راست : ابکار الافکار و اعلام الکلام که در مجله مقتبس به نام رسائل الانتقاد به چاپ رسیده است . رجوع به ابن شرف و اعلام زرکلی ج 3 ص 900 شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به ابوالوفاء محمدبن محمدبن یحیی ... بوزجانی و وفیات الاعیان ج 5 ص 167 و 168 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به ابوحامد غزالی زین الدین محمدبن محمدبن ... طوسی و وفیات الاعیان ج 4 صص 216 - 219 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به ابومنصور مروی طوسی و محمدبن محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد...رجوع به ابونصر محمدبن محمدبن اوزلغبن طرخان شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به انوری اوحدالدین شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به شرف الدین محمدبن محمد فراهی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد... رجوع به قطب الدین رازی محمدبن محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن هِمَماه رامشی نیشابوری ، مکنی به ابونصر. عالم در علم نحو و علوم حدیث و قرأات و لغت . حد...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن [ احمد ] یا محمد عمیدی . فقیه حنفی مذهب سمرقندی ، ملقب به رکن الدین در فن مسائل خلافی و بحث و تح...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمد بلعمی الوزیر. رجوع به بلعمی ... شود.