محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن ابوطاهر طبسی مروزی ، ملقب به قطب الزمان فیلسوف .وی از شاگردان ابوالعباس لوکری و پدرش از حکام قرای مرو و مادرش خوارزمی بود. در قسمتهای مختلف حکمت به کمال رسید از سخنان اوست : مردم به زندان دنیا دربندند و یکی پس از دیگری بدون تعیین از آن بیرون میروندو چون یکی بیرون رفت معلوم نیست که پس از وی نوبت کیست . پس این غفلت و نادانی است که به عمارت چنین زندانی بپردازیم . (از تتمه ٔ صوان الحکمه چ لاهور ص 122).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به ابوبکر محمدبن عبداﷲبن محمدبن صالح ابهری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به ابوعبداﷲ. مفجع محمدبن عبداﷲ کاتب مصری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به ابونصر ارغیانی محمدبن عبداﷲ. ابن احمد، مکنی به ابونصر. و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ... رجوع به شهرزوری محمدبن عبداﷲبن قاسم . و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص 241 - 245 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به عتبی محمدبن عبداﷲ یا عبیداﷲبن عمر (یا عمرو)بن معاویه ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به عمرانی محمدبن عبداﷲبن اسعدبن محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد معصومی ... رجوع به ابوعبداﷲ معصومی اصفهانی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب ، ملقب به النفس الزکیة. از افاضل خیار هاشمیان بود. در اواخر دول...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الخطیب قرطبی ملقب به لسان الدین . رجوع به ابن الخطیب شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن العربی اندلسی . رجوع به ابن العربی شود.