محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن ابوطاهر طبسی مروزی ، ملقب به قطب الزمان فیلسوف .وی از شاگردان ابوالعباس لوکری و پدرش از حکام قرای مرو و مادرش خوارزمی بود. در قسمتهای مختلف حکمت به کمال رسید از سخنان اوست : مردم به زندان دنیا دربندند و یکی پس از دیگری بدون تعیین از آن بیرون میروندو چون یکی بیرون رفت معلوم نیست که پس از وی نوبت کیست . پس این غفلت و نادانی است که به عمارت چنین زندانی بپردازیم . (از تتمه ٔ صوان الحکمه چ لاهور ص 122).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۵.۴۹ ثانیه
محمد یکم که با نام غیاثالدین محمد و تَپَر نیز شناخته میشود، فرزند سلطان سلجوقی، ملکشاه یکم بود. وی برادر برکیارق بود و بعد از مرگ برادرش به حکومت رس...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم ، مکنی به ابوالقاسم . از امرای عبادی در اشبیلیه . (4...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) مرینی . ابن عبدالحق . سومین از امرای بنی مرین مراکش (637 - 642 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسر...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان پنجمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا (از 238 -273 هَ . ق .) (معجم الانساب و الاسرات زامبا...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ پنجمین از شرفای فلالی مراکش (1171 - 1204 هَ .ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ابن گمشتکین بن ملک شمس الدین دانشمند احمد غازی از امرای دانشمندیه در سیواس (495 - 537 هَ . ق ....
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) المهدی بن محمدالقائم ، مکنی به ابوعبداﷲ. اولین از شرفاء شعبه ٔ حسنی مراکش . (955 - 964 هَ . ق .)....
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) مکنی به ابوالعباس . از بنی الاغلب و پنجمین آنهاست (226 - 242 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات ...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ملقب به غالب بن یوسف بن نصر. اولین پادشاه سلسله بنی غرناطه (629 - 671 هَ . ق .). (معجم الانساب...
محمد اول . [ م ُ ح َم ْ م َ دِاَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به مغیث الدین محمد اول شود.