محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوعثمان موسی بن عثمان بن موسی بن عثمان بن حازم حازمی همدانی ، ملقب به زین الدین ومکنی به ابوبکر (548 یا 549 - 584 هَ . ق ) حافظ و زاهد بود. در همدان حدیث شنید سپس به بغداد و شام و موصل و شیراز و اصفهان و بسیاری از شهرهای آذربایجان مسافرت کرد. تألیفات بسیاری در حدیث از او بجا مانده است از جمله : الناسخ والمنسوخ و الفیصل در رجال و العجالة در نسب و کتاب مااتفق لفظه و افترق مسماه درنامهای جغرافیایی و سلسلة الذهب در احادیث مروی از امام شافعی از طریق احمدبن حنبل و شروط الائمة و غیره ... در بغداد توطن گزید و آخرالامر در عنفوان جوانی درگذشت و در مقبره ٔ شونیزیه ٔ بغداد مقابل قبر جنید دفن گردید. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 294-295).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدون حنفی ، مکنّی به ابوالعباس (وفات به سال 299 هَ . ق .). او راست : الاحتجاج بقول ابی حنیفه ....
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمر اندلسی . رجوع به ابن صفار شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمر بازیار. او راست : کتاب الجوارح . (الفهرست ابن الندیم و تاریخ الحکماء القفطی ص 280).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مالک . رجوع به ابن مالک محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد... رجوع به ابن بطوطه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن ابی الفضل مرسی سلمی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به شرف الدین ادیب ، نحوی ، مفسر، محدث ، فقی...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن حمدویه ٔ حاکم . رجوع به ابن بیع حاکم ابوعبداﷲ محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن محمدبن یحیی ... ملقب به سلامی و مکنی به ابوالحسن شاعری مشهور است و ثعالبی وی را به ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوعبدالرحمان و مشهور به عتقی فیریابی منجم قرن چهارم هجری اهل آفریقا بود و در م...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن محمدبن موسی کرمانی ، مکنی به ابوعبداﷲ.رجوع به ابوعبداﷲ محمد و معجم الادباء ج 7 ص 19 شود.