محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابی محمد یحیی بن المبارک یزیدی . اشهر افراد خاندان یزیدی است و جد او عبداﷲ یزیدی از علمای لغت و عربیت بود و محمد در خدمت مأمون و نیز معتصم بود و هنگامی که معتصم به مبیضه ٔ مصر رفت محمد با او بود و بدانجا وفات یافت . وی را دوازده پسر بوداحمد، عبداﷲ (عبداﷲ بیشتر به عبدوس مشهور است )، عباس و این سه تن اوصیای پدر خویش بودند و جعفر و علی وحسن و فضل و حسین و عیسی و سلیمان و عبیداﷲ و یوسف .(از الفهرست ابن الندیم ). و رجوع به یزیدیین شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن تیمیة... تقی الدین ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبداﷲبن محمدبن تیمیه . (661 - 728 هَ . ق .)....
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ثابت خجندی ، مکنی به ابوبکردر مرو اقامت داشت و نظام الملک به مجلس وعظ او رفت و سخنش وی را خوش آمد، او ...
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن جابر... رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن جابر... تبانی و نیز رجوع به تبانی ابوعبداﷲ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جراح ... رجوع به ابن جراح شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جریربن یزیدبن خالد طبری آملی . علامه ٔ وقت و امام عصر و فقیه زمان خویش . متولد آمل . (224 هَ . ق . فوت 31...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جعفر. رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن جعفر... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 878 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جعفر (المتوکل علی اﷲ) ابن معتصم ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به المنتصر باﷲ عباسی متولد سامراء (223 هَ . ق .)....
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جعفربن معتصم ملقب به المعتز باﷲ عباسی ۞ برادر المنتصر باﷲ، خلیفه ٔ عباسی متولد در سامراء به سال 232 هَ ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جعفرتمیمی نحوی معروف به قزاز قیروانی . او راست : کتاب التعریض و کتاب الجامع در لغت که از کتابهای مشهور ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جغری بیک رجوع به آلب ارسلان محمدبن جغری بک ... شود.