محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبیداﷲ بصری معروف به مفجع، شاعر، ادیب . میان وی و ابن دریدمهاجاتی بود. در سال 320 هَ . درگذشته است . او راست الترجمان در شعر و اغراض آن ، المنقذ که بر شیوه ٔ ملاحن ابن درید نوشته شده و عرائس المجالس اشعار خوارزمی و شعر زیدالخیل طائی . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 845).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن مسیح ، مکنی به ابوبکر معروف به جعد، شیبانی نحوی ادیب و لغوی متوفی به سال سیصدوبیست واند. او ر...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان خراسانی (نورالدین ) دانشمند و متقی ساکن شیراز متوفی به سال 740 هَ . ق . او راست : لطائف التفسیر، الز...
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان معروف به ابن اقرب ، مکنی به ابوالملیح و متوفی به سال 774 هَ . ق . او راست : الرعایة فی تجرید مسائل...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عربی ، ابوبکر محیی الدین بن علی اندلسی . رجوع به ابن عربی ابوبکر محمد... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین تکش ، ملقب به علاءالدین (596 تا 618 هَ . ق .) ششمین از خوارزمشاهیان . پس از مرگ پدر به تاریخ ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین ملقب به سیف الدین از پادشاهان غوری (556 - 558 هَ. ق .). بعد از پدر به تخت نشست ابتدا دعات اسم...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به ابن المعلم شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به ابن سراج محمدبن علی بن عبدالرحمن شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به ابن هانی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به ابوالحسن محمدبن علی بن سهل ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 ص 202 شود.