محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی مکی حسنی ، ملقب به تقی الدین و مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به تقی فاسی از مردم فاس مغرب (تاریخ ولادت 765 هَ . ق .در مکه و تاریخ فوت 832 هَ . ق .). مورخ ، حافظ حدیث ،قاضی مالکی در مکه . او راست : شفاءالغرام باخبار البلدالحرام در تراجم شخصیتهای مدینه ، المقنع من اخبار الملوک و الخلفاء، العقدالثمین فی تاریخ البلد الامین در چهار جلد، ذیل کتاب النبلاء ذهبی در دو جلد، تکمیل الاعلام ذهبی ، ارشاد الناسک الی معرفة المناسک ، مختصر حیات الحیوان دمیری . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 855).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۰ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن هارون . رجوع به امین محمدبن هارون الرشید شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هارون وراق . رجوع به ابوعیسی محمدبن هارون شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هانی بن محمد... ازدی اندلسی . رجوع به ابن هانی ابوالقاسم (یا ابوالحسن ) ... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هباریة. رجوع به ابن هباریه شریف ، ابویعلی محمدبن محمدبن صالح هاشمی عباسی . و رجوع به ابویعلی و شریف ا...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هذیل . رجوع به ابوالهذیل محمدبن هذیل معروف به علاف و وفیات الاعیان ج 4 صص 265 - 267 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هشام بن عوف تمیمی شیبانی سعدی لغوی . رجوع به ابن هشام ابومحلم محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن همام الدین سیواسی . رجوع به ابن همام کمال الدین ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هندوشاه بن سنجر عبداﷲ صاحبی نخجوانی . منشی پسر هندوشاه مؤلف تجارب السلف . او راست دستورالکاتب فی تعیین ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هیثم ... رجوع به ابن هیثم ابوعلی ۞ و الاعلام زرکلی ج 3 ص 884 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن ابان یکی از بنومنجم . حسن الادب ، حسن البلاغه ، فصیح اللسان ، صاحب کتب مدونه و اخبار است و معرفتی ...