محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد معموری بیهقی (متوفی در 485 هَ . ق .) ادیب و فیلسوف و از یاران خیام در اصلاح تقویم جلالی است . مدتی در اصفهان مصاحب تاج الملک وزیر بود، او راست : کتابی در صرف و نحو و در مخروطات و هندسه و غیره . (از معجم الادباء ج 18 ص 225) (التفهیم حاشیه ٔ ص 24) (الاعلام زرکلی ج 3 ص 849).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به صابونی محمدبن ابوبکر شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر. رجوع به عطارفریدالدین ابوحامد محمدبن ابوبکر ابراهیم ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکربن قحافه ، مکنی به ابوالقاسم و مادرش اسماء بنت عمیس خثعمیه [ که بعد از فوت ابوبکر با علی (ع ) ازدو...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر کسائی . رجوع به کسائی محمدبن ... مقری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر یعمری . رجوع به ابن سیدالناس ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوجعفر. رجوع به مهدی محمدبن ابوجعفر منصور سومین خلیفه ٔ عباسی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوجعفر... منذری هروی ، مکنی به ابوالفضل متوفی به سال 329 هَ . ق . از مردم هرات بود و در لغت عرب تبحر د...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوسعیدبن احمدبن شرف جذامی قیروانی ، مکنی به ابوعبداﷲ نویسنده ٔ مترسل شاعر و ادیب به سال 390 هَ . ق . د...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن ابوطاهر طبسی مروزی ، ملقب به قطب الزمان فیلسوف .وی از شاگردان ابوالعباس لوکری و پدرش از حکام قرای مرو و ...
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوعثمان موسی بن عثمان بن موسی بن عثمان بن حازم حازمی همدانی ، ملقب به زین الدین ومکنی به ابوبکر (548 ...