محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابن ابراهیم بن مهران ثقفی ، معروف به سراج ثقفی نیشابوری ، مکنی به ابوالعباس (216 - 313 هَ . ق .) حافظ حدیث و از علمای بزرگ خراسان است . از اوست : المسند در چهارده جلد و کتاب تاریخ . نسبت سراج به صنعت سراجی است . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 864).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عنین ... رجوع به ابن عنین ابوالمحاسن محمدبن نصر... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عیسی ... رجوع به ابوعیسی محمدبن عیسی بن سورة و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 278 و ترمذی محمدبن عیسی بن ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عیسی بیتی است ازبیوت آل عیسی و رئیس آنها. (از صبح الاعشی ج 1 ص 325).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن غالب رفاء اندلسی رصافی شاعر، ملقب به ابوعبداﷲ. از شعرای به نام ومشهور اندلس بود و در سال 572 هَ . ق . در...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فتوح ابی نصربن عبداﷲبن حمیدبن یصل ازدی حمیدی اندلسی میورقی حافظ مشهور. اصل او از قرطبه از ربض رصافه ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله . رجوع به ابن جهیر عمیدالدوله محمدبن فخرالدوله شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدین عبدالعزیز کوفی . رجوع به ابوسعیدبن فخرالدین و حواشی مرحوم قزوینی بر لباب الالباب چ لیدن منقول...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فضل . رجوع به ابوالقاسم محمدبن ابوالعباس فضل بن احمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فضل بن احمدبن محمدبن احمدبن ابوالعباس صاعدی فراوی نیسابوری ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوعبداﷲ. مح...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فلاح بن هبةاﷲ موسوی . رجوع به آل مشعشع شود.