محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن خزیمه سلمی نیشابوری ، مکنی به ابوبکر (223 - 311 هَ . ق .) امام زمان خود در نیشابور و مردی فقیه و مجتهد و عالم به حدیث بود. سبکی او را به امام الائمه ملقب نموده است . وی بیش از یکصدوچهل اثر داشته است و به مصر و عراق و شام و جزیره سفر نموده است . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 862).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فورک ... رجوع به ابن فورک محمدبن حسن ... و وفیات الاعیان ج 4 ص 272 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 883 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فیصل ... رجوع به ابن سعود محمدبن فیصل شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم ... رجوع به ابوبکر محمدبن قاسم ابی محمدبن محمد... انباری و وفیات الاعیان ج 4 صص 341 - 343 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم ... رجوع به ابوبکر محمدبن قاسم ابی محمدبن بشار... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن خلاد... رجوع به ابوالعیناء محمدبن قاسم بن خلادبن یاسر...، مکنی به ابوعبداﷲ اهوازی ... و وفیات ال...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم ... رجوع به عمرانی محمدبن قاسم ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم ... رجوع به واسطی محمدبن قاسم ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن علی بن عمربن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب . مادرش صفیه دختر موسی بن عمربن علی بن حسین (ع ) اس...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن قاسم بصری نسابه . رجوع به ابوالحسن محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم فقیه ، مکنی به ابوالحسن از مشایخ ثعلبی . او راست تفسیر النبی (ص ) که ثعلبی گوید از مصنف آن مقداری...