محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد یمانی تستری ، ملقب به بدرالدین . او راست : محاکمات بر اشارات و حل عقدمطالعالافوار. (فوت 707 هَ . ق .) (از کشف الظنون ).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۸ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن صالح ابوالسعود سباعی . رجوع به سباعی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صالح ولوالجی مروزی ، مکنی به ابوعبداﷲ. شاعر فارسی زبان از شعرای سامانیان است . منوچهری دامغانی در قصیده ...
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن صباح . یکی از حذاق منجمین در علوم هیئت و احکام و از اوست : کتاب برهان صنعةالاسطرلاب . و این کتاب ناتمام ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صبیح کوفی معروف به ابن سماک . رجوع به ابن سماک ونامه ٔ دانشوران ج 1 ص 188 و صفةالصفوة ج 3 ص 105 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صفی الدین ابوالفرج محمدبن نفیس الدین ابوالرجا حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود معروف به آلُه ملقب ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صلاح بن جلال لاری ملقب به مصلح الدین . وفات او به سال 979 هَ . ق . بوده . او راست : الفرائض ، تعلیقه بر ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صدیق . رجوع به واسطی محمدبن الصدیق شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن صفدر حسینی . رجوع به جمال الدین اسدآبادی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهر ابوعبدالرحمن ... رجوع به ابن طاهر ابوعبدالرحمن شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن طاهربن بهرام سجستانی . رجوع به ابوسلیمان محمدبن ... منطقی و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ علوم عقلی در تمدن...