محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اشرف سمرقندی حسینی ، ملقب به شمس الدین از علمای نجوم و ریاضی است که در حدود سال 600 هَ . ق . وفات یافته است . از اوست : کتاب اشکال التأسیس در هندسه که 35 شکل از اشکال را در آن آورده . این کتاب را قاضی زاده ٔ رومی در سال 810هَ . ق . در سمرقند شرح نموده است و دیگر شرح تحریر مجسطی است . کتب دیگر نیز داشته است . (از گاهنامه ).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن محمد هاشمی بغدادی شاعر. رجوع به ابن سکره شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مره جبلی باطنی از مردم قرطبه و باطنی است و در فلسفه ٔ «انباذ قلس » رنج فراوان برد و در آن براعت...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن مسعودبن احمد مسعودی ، مکنی به ابوعبداﷲمتوفی در چهارصدوبیست واند هجری قمری به مرو. فقیه شافعی از ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن موسی بن سعید مرزبانی . رجوع به ابوعبداﷲ مرزبانی خراسانی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن میمون قداح . پس از مرگ عبداﷲبن میمون (از رؤسای اسماعیلیه ) به جای پدر نشست و پس از مردن محمد...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن هبةاﷲبن مظفر ملقب به عضدالدین از احفاد رفیل و از خاندان آل الرفیل است و در ایام المستضی ٔ عباسی ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بلعمی رجوع به ابوالفضل محمدبن عبداﷲ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خراسانی . رجوع به ابن طاهر ابوالعباس شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ صیرفی . رجوع به ابن صیرفی ابوبکر محمد و ابوبکر صیرفی محمدبن عبداﷲ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ محب الدین . رجوع به ابن هشام محب الدین شود.