محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اغلب بن ابراهیم بن اغلب ، مکنی به ابوالعباس . از ملوک دولت اغلبیه در تونس بوده است . وی پس از مرگ پدر در سال 226 هَ . ق . زمام امور را به دست گرفت و تدریجاً تمام افریقیه تحت تصرف او درآمد. مردی باتدبیر و سیاستمدار بود در سال 242 هَ .ق . در تونس وفات یافت . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 865).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدون حنفی ، مکنّی به ابوالعباس (وفات به سال 299 هَ . ق .). او راست : الاحتجاج بقول ابی حنیفه ....
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمر اندلسی . رجوع به ابن صفار شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمر بازیار. او راست : کتاب الجوارح . (الفهرست ابن الندیم و تاریخ الحکماء القفطی ص 280).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مالک . رجوع به ابن مالک محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد... رجوع به ابن بطوطه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن ابی الفضل مرسی سلمی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به شرف الدین ادیب ، نحوی ، مفسر، محدث ، فقی...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن حمدویه ٔ حاکم . رجوع به ابن بیع حاکم ابوعبداﷲ محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن محمدبن یحیی ... ملقب به سلامی و مکنی به ابوالحسن شاعری مشهور است و ثعالبی وی را به ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوعبدالرحمان و مشهور به عتقی فیریابی منجم قرن چهارم هجری اهل آفریقا بود و در م...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن محمدبن موسی کرمانی ، مکنی به ابوعبداﷲ.رجوع به ابوعبداﷲ محمد و معجم الادباء ج 7 ص 19 شود.