محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن بحر اصفهانی ، مکنی به ابومسلم (254 تا 322 هَ . ق .) از مردم اصفهان ، دانشمند معتزلی ، و مفسر و شاعر است . از طرف مقتدر عباسی والی اصفهان و فارس گردید و در سال 321 هَ . ق . از منصب معزول شد. او راست : جامعالتأویل در تفسیر در چهارده مجلد و مجموعه ٔ رسائل . (از الاعلام زرکلی ج 3ص 868). و رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 56 شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اگر بهناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنانکه حاء را به هاء برمیگردانند و...