محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن خالد مروزی بن عبدالملک مروزی . وی نیز مانند پدرش از منجمین بزرگ بشمار است که مطلع به تسییر کواکب بود. پدرش متصدی رصد کواکب در شماسیه ٔ بغداد و کوه قاسیون دمشق گردید. وی از علمای قرن سوم هجری است . (گاهنامه ).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۲ ثانیه
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، معروف به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة بدرالدین شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد. رجوع به محمدبن احمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد بغدادی . رجوع به قاضی ابوالفضل محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خلیل معروف به ابن خوبی . رجوع به ابن خوبی قاضی شهاب الدین شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی معروف به ابن شاهویه . رجوع به ابن شاهویه ابوبکر شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدمعروف به ابن حداد. رجوع به ابن حداد ابوبکر شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد. رجوع به قاضی دوانی شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق ، مکنی به ابوالعنبس . رجوع به ابوالعنبس محمد اسحاق شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن اسفندیار. رجوع به قاضی هجیم شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حسن کوفی شیبانی . رجوع به قاضی القضاة محمدبن حسن شود.