اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن داود، مکنی به ابوعبداﷲ. فاضل ترین مردم روزگار خویش بود و از نخستین روز خلافت معتز عباسی وزیر او شد. از بسیاری از علما و فصحای عهد خویش دانش فراگرفت و به خط خود کتابهای بی شمار نگاشت و همه را واخوان و تصحیح کرد. ابوالحسن بن الفرات وزیر که از محمدبن داود بیم داشت اشاره به قتل او کرد و او را بکشتند (296 هَ .). از اوست :کتاب الورقه ۞ فی اخبار الشعراء. کتاب من سمی من الشعراء عمرو فی الجاهلیة والاسلام . کتاب الوزراء و کتاب الاربعة نظیر کتاب ابوهفان . (از فهرست ابن الندیم ). و رجوع به الاعلام زرکلی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان کافیجی ... رجوع به کافیجی و ابوعبداﷲ محمدبن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان معروف به ابن قتلمش . رجوع به ابن قتلمش شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان معافری شاطبی . رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سماک ... رجوع به ابن سماک ابوالعباس محمد کوفی و وفیات الاعیان ج 4 صص 301-302 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سنان ... رجوع به تبانی ابوعبداﷲ محمدبن سنان ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن سیدمهدی . رجوع به قزوینی محمدبن سیدمهدی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سیرین بصری ، پدر وی بنده ٔ انس مالک بود و خود از اسیران میسان یا عین التمزبن سیرین از فقهای بصره است و...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن شافعی فضالی . رجوع به فضالی و الاعلام زرکلی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن شاکر... رجوع به ابن شاکر و کتبی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن شجاع الدین علی بن عزالدین حسین ، ملقب به علاءالدوله (610- 612) از سلاطین غور. رجوع به علاءالدین غوری ش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.