محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرزاق ، مکنی به ابومنصور. سپهسالار خراسان به روزگار سامانیان . رجوع به ابومنصور شود. توضیحاً می افزاید که سکه زرینی (دینار) از این محمدبن عبدالرزاق (که ظاهراً بل قطعاً همان ابومنصور معروف است که شاهنامه ٔ نثر بفرمان او جمع شده بود) در روسیه باقی است که در مراغه سنه ٔ 337 هَ. ق . زده شده است و گویا در تجارب الامم و ابن الاثیر دارد که در حدود همین سنه محمدبن عبدالرزاق (که از سامانیان گویا روی گردان شده به طرف آل بویه آمده بود) از جانب رکن الدوله ، پس از اسیر کردن مرزبان بن محمدبن مسافر پادشاه مسافری (= سلاری ) آذربایجان و فرستادن او را به قلعه ٔ سمیرم ، این محمدبن عبدالرزاق حاکم آذربایجان شد. رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 60 شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابوهاشم . رجوع به ابوهاشم محمد شریف مکه و الاعلام زرکلی ج 3 ص 878 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اخشیدبن طغج فرغانی اولین کس از آل اخشید در مصر. او به سال 318 هَ . ق . از طرف خلیفه نامزد حکومت مصر شد و در ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افضل الدین . رجوع به افضل الدین (خواجه ...) محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افندی . رجوع به بیومی محمد افندی و الاعلام زرکلی ج 3 ص 874 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) السعیدبن عبدالعزیز، مکنی به ابوزیان (محمد ثالث ). هجدهمین از امرای بنی مرین مراکش (774 - 776 هَ . ق .). (معجم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المرتضی ... رجوع به ابوالقاسم محمدالمرتضی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المؤیدبن ابی القاسم . دومین از ائمه ٔ صنعا (1029 - 1054 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی . اولین از امرای حمودی جزیرةالخضراء (431 - 440 هَ . ق .).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی بن احمدبن الحسن . ششمین از ائمه ٔ صنعا (1097 - 1128 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر چهارمین از موحدین (595 - 611 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 113).