اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (ص ) ابن عبداﷲبن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرةبن کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن نصربن کنانةبن خزیمةبن مدرکةبن الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان ، مکنی به ابوالقاسم پیغمبر اسلام . مادر آن حضرت آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهرةبن کلاب بن مره قرشی زهری است . هنگامی که حضرت محمد (ص ) متولد شد پدرش عبداﷲ درگذشته بود و گفته اند که آن حضرت به هنگام مرگ پدر هفت یا بیست و هشت ماهه بود. تولد آن حضرت در عام الفیل (اواسط قرن ششم میلادی ) (571 م .). روز دوشنبه دهم یا دوازدهم ربیعالاول و مشهور بین شیعه ٔ امامیه هفدهم همین ماه است . پس از ولادت ، زنی از سعدبن بکر را به نام حلیمه دختر ابی ذؤیب برای شیر دادن او انتخاب کردند. در شش سالگی آن حضرت مادرش آمنه درگذشت و از آن پس حضرت محمد(ص ) به کفالت جد خود عبدالمطلب درآمد و چون به هشت سالگی رسید عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب عم وی سرپرستی او را به عهده گرفت . محمد(ص ) با عم خود سفری چند به شام رفت و در این سفرها بود که کفایت و امانت او زبان زد شد. خدیجه دختر خویلد که زنی مالدار بود و جماعتی از مردان را برای اداره ٔ امور بازرگانی خویش در خدمت داشت صداقت و امانت محمد(ص ) را شنید از وی خواست که به اتفاق میسره غلامش مال التجاره ای را که آماده ٔ حمل بود برگیرد و به شام برد. محمد(ص ) این درخواست راپذیرفت و چون بازگشت خدیجه از او خواست که وی را به زنی بگیرد و او پذیرفت . از خدیجه چهار دختر به نام زینب و رقیه و ام کلثوم و فاطمه (علیهاالسلام ) و سه پسر به نام قاسم و طاهر و طیب و بروایتی قاسم و طاهر وعبداﷲ به جهان آمدند. قاسم به مکه درگذشت و او نخستین از فرزندان رسول اکرم است که درگذشته است . خدیجه نخستین همسر رسول اکرم بود و تا او زنده بود رسول اکرم همسر دیگر اختیار نکرد. سپس سوده بنت زمعةبن قیس از بنی عامر را گرفت اما بروایتی ازدواج با وی در سال دهم بعثت در مکه و قبل از ازدواج با عایشه انجام شده است . زنان دیگر حضرت عبارتند از عایشه بنت ابوبکر،حفصة بنت عمربن الخطاب ، زینب بنت خزیمة، ام سلمه بنت ابوانیةبن المغیره مخزومی ، زینب بنت جحش الاسدی ، ام حبیبه (رملة) بنت ابوسفیان بن حرب بن امیة، جویریة بنت الحرث بن ابوضرار، میمونة بنت الحارث بن حزن هلالی ، و صفیة بنت حیی بن اخطب . خدیجه و زینب بنت خزیمة در زمان حیات رسول اکرم به ترتیب در مکه و مدینه درگذشتند.
نصب حجرالاسود به دست مبارک رسول اکرم
دیوارهای کعبه بر اثر سیل ویران شده بود و از ارتفاع آن بیشتر از حدود یک قامت نمانده بود و قبیله ٔ قریش از اینکه دست به تخریب آن زنند و مجدداً ترمیم و آن را مسقف کنند هراسناک بودند. تا آنکه گنجینه ٔ کعبه که در جوف آن قرار داشت به سرقت رفت . قبیله ٔ قریش تصمیم گرفت که به تخریب و تجدید بنای آن بپردازد واین واقعه پانزده سال پس از جنگ الفجار و در سی و پنج سالگی حضرت رسول اکرم روی داد. به هر حال کار تجدید بنا و سقف زدن خانه ٔ کعبه میان قبایل عرب تقسیم گردید و چون بنای آن به مرحله ٔ رکن و نصب حجرالاسود رسید قبایل با یکدیگر به مخالفت برخاستند چه هر قبیله می خواست افتخار نصب حجر را نصیب خود سازد و بدنبال این مخالفت همگی آماده ٔ جنگ شدند اما داوری ابوامیة مخزومی مورد قبول کلیه ٔ قبایل قرار گرفت و آن اینکه نخستین کس که وارد مسجدالحرام شود حل این مهم را به عهده گیرد. قضا را محمد (ص ) که مورد اعتمادهمگی بود و او را امین میخواندند از در درآمد و قبایل بالاتفاق او را حکم ساختند حضرت فرمود تا پارچه ای آوردند و سنگ را درمیان آن گذاردند و هر قبیله ای گوشه ای از آن را گرفت تا به محل برافراشتن آن بردند و سپس حضرت محمد به دست خود سنگ را برداشت و بر دیوار کعبه ، آنجاکه مقرر بود نصب کرد. حضرت محمد (ص ) هنگامی که در مکه بسر می برد گاهگاه از مردم کناره می گرفت وبه غاری در کوه معروف حرا، واقع در کوهی که امروز به جبل النور مشهور است می رفت و به عبادت و تفکر در آیات خدا و اوضاع آفرینش می پرداخت و در همین خلوتها بود که شبی وحی الهی بر او نازل شد و به پیغمبری مبعوث گشت .
مبعث رسول اکرم
بنابه روایتی بعثت آن حضرت در سن چهل سالگی و به روایتی دیگر چهل وسه سالگی بوده است که ده سال پس از بعثت را در مکه و ده سال دیگر را در مدینه گذرانید. ابن اسحاق روایت کند که حضرت رسول در چهل سالگی مبعوث گردید و سیزده سال در مکه و ده سال را در مدینه بسر برد و گویند که مدت سه سال پنهانی دعوت می فرمود و چون آیه ٔ «و انذر عشیرتک الاقربین » ۞ نازل گردید دعوت رسالت را آشکار فرمود. مشهور بین امامیه روز مبعث بیست و هفتم رجب است . ابوعمر گوید که بعثت روز دوشنبه هشتم ربیعالاول سال چهل و یکم عام الفیل بود و نخستین آیه ای که نازل گردید«اقراء باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقراء و ربک الاکرم ...» بوده و بعضی دیگر روایت کنند که نخستین آیه از قرآن آیه ٔ «یا ایها المدثر...» بوده و روایت دیگر آنکه آغاز تنزیل قرآن روز جمعه ماه رمضان و بدین آیه بوده «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ...» و خداوند می فرماید: «و ماانزلنا علی عبدنایوم الفرقان یوم التقی الجمعان » و روز التقای دو گروه مسلمین ومشرکین در بدر صبح روز جمعه هفدهم ماه رمضان است . (رجوع به قرآن شود). دعوت حضرت محمد در مکه با مخالفت سران قریش روبرو شد و آنان در آن هنگام زمام تجارت این شهر را در دست داشتند و برای رونق کار خود از حمایت بتخانه و بت پرستان نیز دریغ نمی کردند. دعوت پیامبر اسلام که بر اساس توحید و بسط و نشر عدالت بود با منافع آنان سازگاری نداشت لذا تا آنجا که توانستند پیروان او را آزار دادند و آزردند اما بسبب حمایت ابوطالب تا وقتی که وی در حیات بود از آزردن رسول اکرم بیمناک بودند. چون ابوطالب در سال دهم بعثت و خدیجه پس از بیست وچهار سال و شش ماه همسری رسول اکرم (با اختلاف اقوالی که در تاریخ فوت او هست ) درگذشتند، پس ازمرگ این دو دوست و حامی و یاور، مصائب و گرفتاریها به آن حضرت روی آورد و مشرکان پیوسته حضرتش را می آزردند تا سرانجام پیامبر اسلام در بیست و هفتم ماه رمضان سال دهم بعثت به اتفاق زیدبن حارثه به طائف رفت و به دعوت ثقیف پرداخت اما آنان پذیرای وی نگشتند ناگزیر در بیست وسوم ذوالقعده ٔ همان سال به مکه بازگشت .
مهاجرت اصحاب به حبشه
چون آزار مشرکان نسبت به محمد (ص ) و پیروان او شدت یافت رسول یاران خود را که از خویشاوندان او نبودند رخصت داد تا به سرزمین حبشه روند و این هجرت در سال پنجم بعثت بود هجرت به حبشه دوبار صورت گرفت (رجوع به هجرتان و رجوع به حبشه شود).
هجرت رسول اکرم به مدینه
در همان وقت که مردم مکه به مخالفت با اسلام و پیغمبر آن برخاسته بودند در شهر یثرب حوادثی در جریان بود. دو قبیله ٔ اوس و خزرج که در این شهر بسر می بردند بر اثر نزاع با یکدیگر فرسوده و خسته شده بودند در پی کسی بودند که سرپرستی شهر را بعهده گیرد و بدین جنگ خانگی پایان دهد. در موسم حج گروهی از مردم مدینه رسول (ص ) را در مکه ملاقات کردند و دعوت او را شنیدند و او را تصدیق کردند و خبر به مردم شهر خود بردند و اسلام اندک اندک در شهر یثرب پراکنده شد و نمایندگان یثرب در دو نوبت با پیغمبر اکرم در عقبه بیعت کردند که به نام عقبه ٔ اولی و عقبه ثانیه مشهور است . (رجوع به عقبه شود). پس از بیعت انصار و فشار و شکنجه ٔ مشرکین به اصحاب حضرت دستور مهاجرت به مدینه را صادر فرمودند و خود به اتفاق ابوبکر در غاری به کوه ثور سه روز یا بیشتر مخفی شدند و از آنجا به مدینه رفتند. پس اقامت آن حضرت پس از بعثت در مکه بقولی ده سال و بقولی سیزده سال و بقول سوم پانزده سال بوده است و اکثر قول سیزده سال را پذیرفته اند.خروج حضرت از غار اول ربیعالاولی و ورود آن حضرت به مدینه دوازدهم همان ماه روز جمعه بوده است . رجوع به هجرت و هجرتان در این لغت نامه شود.
حوادث پس از هجرت
بنابروایتی حضرت رسول (ص ) شخصاً در بیست ویک غزوه شرکت داشت (و به روایتی دیگر بیست وشش غزوه بوده است ) نخستین آنها غزوه ٔ ودان و آخرین آن غزوه ٔ تبوک بوده است و سریه های آن حضرت از زمان ورود به مدینه تا سال رحلت سی وپنج سریه بوده است . رجوع به غزوه و ترکیبات آن و نیز رجوع به سریه شود.
رحلت رسول اکرم (ص )
مشهور بین امامیه رحلت آن حضرت روز بیست و هشتم صفر است اما روایات مختلفی در این باب آمده است که به اختصار آنها را در این جا می آوریم : در روز چهارشنبه دو شب به آخر ماه صفر مانده به سال یازدهم هجرت در خانه ٔ میمونه بیمار شد و چون بیماری شدت یافت حضرت را به خانه ٔ عایشه منتقل نمودند و ظهر روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول رحلت کرد و روز سه شنبه هنگام غروب آفتاب به خاک سپردند علی (ع ) و عباس و اهل بیت بر جنازه ٔ رسول اﷲ نماز گذاردند و به دنبال آنها مهاجرین و سپس انصار و آنگاه زنان و بعداً بردگان صلاة میت ادا نمودند و علی و فضل بن عباس و عباس و صالح (غلام رسول اکرم ) و اوس بن خولی انصاری حضرت را غسل دادند و به روایتی اسامةبن زید و عبدالرحمن بن عوف . علی (ع ) بدن را غسل میداد و عباس و فضل و قثم و اسامه و صالح آب می ریختند در هنگام غسل جامه های حضرت را از تن بیرون نیاوردند و جسد مبارک را در سه بُردیمانی و بدون عمامه کفن نمودند. و علی و عباس و فضل و قثم و شقران و اسامةبن اوس بن خولی در قرار دادن رسول اکرم در مدفن با یکدیگر کمک کردند. غلام حضرت قطیفه ای را که بر آن جلوس می فرمود در زیر پهن کرد و از چهار آجر لحدی ساختند و پس از تسطیح بر روی قبر مبارک آب پاشیدند. سن رسول اکرم (ص ) هنگام رحلت شصت وسه سال و به روایتی شصت و پنجسال و بقول دیگر شصت وشش سال بوده است اما روایت اول صحیح است . رجوع به اسلام و حجةالوداع و رجوع به هر یک از عناوین خاص اسلام و سیرت نبوی در این لغت نامه و رجوع به اصول کافی و اسدالغابه فی معرفةالصحابه و ابن اثیر (ج 1 ص 13 به بعد) و الاستیعاب فی اسماء الاصحاب تألیف قرطبی و ذیل الاصابة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
محمد تیپ . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آبادبا 180 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
محمد خلج . [ م ُ ح َم ْ م َ خ َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 42هزارگزی جنوب قیدار و سرراه عمومی ...
محمد آلق . [ م ُ ح َم ْ م َ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش پهلوی دژ شهرستان گنبدقابوس ، واقع در سه هزارگزی خاور پهلوی دژ و جنوب رو...
محمد حسین . [ م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلف تبریزی ، متخلص به برهان . از احوالات او به علت قلت منابع اطلاع جامعی در دست نیست ، اما...
محمد خامس . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ م ِ ] (اِخ ) ابن یوسف ، ملقب به الغنی (باﷲ). هشتمین از ملوک بنی نصر به غرناطه (755 - 760 هَ . ق ). و نوبت دوم ...
محمد ارنک . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ رَ ] (اِخ ) پانزدهمین از خانان اوزبک خیوه (1085 - 1099 هَ . ق .). (یادداشت مرحوم دهخدا از ترجمه ٔ طبقات سلاطی...
محمد امین . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) سی و دومین از خانان اوزبک خیوه (1261 - 1271 هَ . ق .). (طبقات سلاطین اسلام ص 251).
محمد ثالث . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ، ملقب به مستکفی پانزدهمین خلیفه اُموی اسپانیا (414 - 416 هَ . ق .) (معجم الانساب ...
محمد ثالث . [ م ُ ح َم ْ م َ دِل ِ ] (اِخ ) ابن محمدالثانی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به مخلوع . سومین از ملوک بنی نصر به غرناطه (701 - 808 هَ...
محمد ثالث . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ل ِ ] (اِخ ) ابن مراد. سیزدهمین از سلاطین عثمانی (1003 - 1012 هَ . ق .) (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 239).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.