محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن هبةاﷲبن مظفر ملقب به عضدالدین از احفاد رفیل و از خاندان آل الرفیل است و در ایام المستضی ٔ عباسی (566 تا 573 هَ . ق .) دو بار وزارت کرده است . وی سرانجام در سفر خانه ٔ خدا به دست باطنیان مقتول گردیده . رجوع به ذیل ترجمه ٔ ابن المسلمة شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل . رجوع به رشیدالدین وطواط شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالخالق . رجوع به ابوعبداﷲ دینوری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالدائم . رجوع به ناصرالدین محمدبن عبدالدائم شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالدائم بن موسی عسقلانی برماوی . رجوع به بر ماوی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . رجوع به ابن الصائغ و ابن باجه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . رجوع به ابوسعید محمدبن ابی السعادات عبدالرحمن ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص 390 - 39...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابوعطیه ٔ بصری . رجوع به عطوی ابوعبدالرحمن شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابی لیلی . رجوع به ابن ابی لیلی و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 376 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن قبه ٔ رازی . رجوع به ابن قبه ... و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 148 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن محمدبن مسعود بندهی . رجوع به ابوسعید محمدبن ابی السعادات عبدالرحمن ... بندهی (پنجدهی ) و معجم...