محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن علی بن حسین بن قاسم حسنی همدانی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به وصی . صاحب جعفربن محمدبن نصیرخلدی و وصی امیرنوح سامانی صاحب خراسان و ماوراءالنهر بود. او از ابومحمد جلاب و از او حاکم ابوعبداﷲ و ابوسعید گنجرودی حدیث شنیده است و در بخارا به سال 395 هَ . ق . درگذشته است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن داود قمی . رجوع به ابن داود ابوالحسن محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن رشد... رجوع به ابن رشد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلیمان نوقانی ، مکنی به ابوعمر از ادبای سجستان است که مدتی در خراسان و ماوراءالنهر بسر برده و ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سمعون . رجوع به ابن سمعون محمدبن احمدبن اسماعیل و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 304-305 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد... رجوع به ابن شاهویه ابوبکر محمدبن احمد... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 211 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ... طباطبا. رجوع به ابن طباطبا ابوالحسن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالحمید کاتب . رجوع به ابن عبدالحمید کاتب شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیز اموی قرطبی اندلسی ، معروف به عتبی . فقیه متوفی در 254 هَ . ق . او راست : العتبیة در فقه ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن مازه ملقب به امام برهان الدین ومعروف به صدرجهان . وی حکومت بخارا داشت و به خطائیان...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد (مجدالدین ...) وزیر (در خراسان ) ممدوح نزاری قهستانی است دردستورنامه (چ روسیه ص 72). (یادداشت مرحوم ...