محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن علی بن حسین بن قاسم حسنی همدانی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به وصی . صاحب جعفربن محمدبن نصیرخلدی و وصی امیرنوح سامانی صاحب خراسان و ماوراءالنهر بود. او از ابومحمد جلاب و از او حاکم ابوعبداﷲ و ابوسعید گنجرودی حدیث شنیده است و در بخارا به سال 395 هَ . ق . درگذشته است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۳.۷۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رستمی ... رجوع به رستمی محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رضی ... رجوع به رضی (سید) شود.
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (سید...) فرزند امام علی النقی امام دهم و برادر بزرگ امام حسن عسکری امام یازدهم شیعیان . مزار او نزدیک شهر بلد...
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) (سید...) معروف به مجاهد متولد 1180 هَ . ق . پسر سیدعلی طباطبائی مجتهد اصفهانی (متوفی 1231 هَ . ق ). سید محمد هم ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صدرالدین . رجوع به صدرالدین محمدبن قاضی قطب الدین ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صدرالدین ... رجوع به صدرالدین محمدالحسینی دشتکی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )صدرالدین . رجوع به صدرالدین محمدبن عبدالطیف شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صدرالدین . رجوع به صدرالدین محمدباقر رضوی قمی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صدرالدین . رجوع به صدرالدین محمدبن فخرالملک ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صدرالدین شیرازی . رجوع به صدرا (ملا...) شود.