محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن علی بن عمربن محمد تمیمی مازری ، مکنی به ابوعبداﷲ فقیه مالکی و محدث . او راست : شرح صحیح مسلم به نام «کتاب المعلم بفوائد کتاب مسلم » و ایضاح المحصول فی برهان الاصول و غیره . وفات او در سال 536در 83سالگی بوده است . (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 285). و نیز رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن علی ... شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۰ ثانیه
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن زکی الدین علی . رجوع به ابن زکی الدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سلامة. رجوع به قاضی قضاعی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب . رجوع به قاضی باقلانی شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن یسار، مکنی به ابن ابی لیلی . رجوع به ابن ابی لیلی محمدبن عبدالرحمان شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان دمشقی . رجوع به قاضی دمشقی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ، مکنی به ابوبکر و مشهور به ابن قریعة. رجوع به ابن قریعه قاضی ابوبکر شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی لیلی انصاری عامی کوفی قاضی کوفه بوده است . وی به سال 74 هَ . ق . در کوفه متولد...
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) عبداﷲبن علاثة. رجوع به قاضی الجن محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن مبارک . رجوع به قاضی مخرمی محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به ابن بیع. رجوع به ابن بیع حاکم ابوعبداﷲ شود.