محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن لیث ، مکنی به ابوعلی (محرم 298 - ذی الحجه 298 هَ . ق .) بعد از اسیر شدن لیث بن علی مردم سیستان با برادر او ابوعلی محمد بیعت کردند محمد در این تاریخ فقط بر سیستان و قسمت شرقی ممالک صفاری یعنی بست و کابل و غزنین امارت داشت چون خبر جلوس محمد به مقتدر رسید نامه ای به احمدبن اسماعیل سامانی نوشت و به او دستور داد که لشکر به سیستان بفرستد و آنجا را فتح و به ممالک خود ضمیمه نماید. احمد هم حسین بن علی مرورودی را به سپهسالاری اردو فرستاد. حسین بن علی پس از جنگ سختی شهر زرنج را گشود و محمد از آنجا به بست گریخت . بعد از چندی امیرسامانی بسیستان آمدو بر برادر ابوعلی محمد که هنوز در قلعه ای از شهر سیستان مقاومت میکرد دست یافت و ابوعلی را هم یکی از سرداران او در بست دستگیر کرد و به این ترتیب سیستان از دست آل صفار بیرون رفت و سیمجور از طرف احمدبن اسماعیل بن سامانی در تاریخ دوم ذی الحجه 298 هَ . ق . به حکومت آنجا برقرار گردید. و رجوع به صفاریان شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد...رجوع به عسال محمدبن احمدبن ابراهیم اصفهانی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن احمد... رجوع به علیش محمدبن احمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد... رجوع به قاهرباﷲ محمدبن احمد معتضد عباسی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن احمد... رجوع به نسوی محمدبن احمدبن علی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد... رجوع به وشاء محمدبن احمد... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 845 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدالتمیمی . از علمای طبیعی و طب . اوراست : کتاب المرشد. ابن البیطار از او روایت کند از جمله در شرح کلمه ٔ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن سلیمان جعفی کوفی .، مکنی به ابوالفضل و معروف به ابوالفضل صابونی فقیه شیعی ساکن مصر...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن احمدبن ابراهیم بن قریش ، مکنی به ابوعبداﷲ. رجوع به ابوعبداﷲ قرشی محمدبن احمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن ماسک ارجانی . رجوع به ارجانی محمد ابوعبداﷲ شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن یوسف بن احمدالکاتب . رجوع به ابوالحسن محمدبن ... شود.