محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عمروبن حزم انصاری ، مکنی به ابوالقاسم (یا ابوسلیمان ) در سال دهم هجرت در نجران به دنیا آمد و پدرش عامل رسول اکرم (ص ) در آن منطقه بود و گویند که نامگذاری محمد به روی به دستور پیامبر بوده است . مردی فقیه و فاضل و از فقهای مسلمانان بود که از پدر خود و گروهی دیگراز صحابه و مردم مدینه روایت کرده است محمد در یوم الحرة در سال 63 هَ . ق . در زمان یزیدبن معاویه به دست مردم شام به قتل رسید و پسری داشت به نام ابوبکر که او نیز مردی فقیه بود. (از اسدالغابة ج 4 ص 327).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمودبن سبکتکین ، مکنی به ابواحمد (از ربیعالاول تاشوال 421 هَ . ق .). سلطان محمود در مرض موت پسر خویش مح...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مراغی ... رجوع به ابن مراغی ابوالفتح محمدبن جعفر... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 878 و ابوالفتح محمدبن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مردینش ... رجوع به ابن مردینش محمدبن احمد... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 899 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مرزوق ... رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق شمس الدین احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 854 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مستنیر. رجوع به قطرب محمدبن مستنیر نحوی لغوی و ابوعلی محمدبن ... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 312 - ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن عبیداﷲبن عبداﷲبن شهاب ... مکنی به ابوبکر. از فقها و محدثان و اعلام تابعین مدینه است . ده تن از...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن مسلم بن قتیبه . رجوع به ابن قتیبه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مسلمةبن خالدبن مجدعة... انصاری اوسی حارثی ، مکنی به ابوعبدالرحمن یا ابوعبداﷲ. او در تمام جنگها و مواقع در...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مظفربن محتاج چغانی از امیران آل محتاج . کنیت او ابوبکر است . امیرنصربن احمد سامانی به سال 321 هَ . ق . سپ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن معلم . رجوع به ابن معلم ابوالغنائم محمدبن علی بن فارس ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 5 - 9 شود.