محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فضل بن احمدبن محمدبن احمدبن ابوالعباس صاعدی فراوی نیسابوری ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوعبداﷲ. محدث فقیه و مناظر و واعظ بود در مجلس درس امام الحرمین جوینی حاضر می شد. پس از سفر به مکه و مدینه و بغداد و افاضه در این شهر مجدداً به نیسابور بازگشت و به تدریس در مدرسه ٔ ناصحیه و امامت مسجد مطرز مشغول شد. فراوی از بسیاری از دانشمندان حدیث شنید و به روایت چندین کتاب ازتألیفات حافظ بیهقی منفرد بود و درباره ٔ او گویند «الفراوی »، «الف راوی ». ولادت وی در سال 442 یا 441 هَ . ق . در نیشابور و وفات او به سال 530 بوده است .
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۷ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمودبن سبکتکین ، مکنی به ابواحمد (از ربیعالاول تاشوال 421 هَ . ق .). سلطان محمود در مرض موت پسر خویش مح...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مراغی ... رجوع به ابن مراغی ابوالفتح محمدبن جعفر... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 878 و ابوالفتح محمدبن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مردینش ... رجوع به ابن مردینش محمدبن احمد... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 899 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مرزوق ... رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق شمس الدین احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 854 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مستنیر. رجوع به قطرب محمدبن مستنیر نحوی لغوی و ابوعلی محمدبن ... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 312 - ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن عبیداﷲبن عبداﷲبن شهاب ... مکنی به ابوبکر. از فقها و محدثان و اعلام تابعین مدینه است . ده تن از...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن مسلم بن قتیبه . رجوع به ابن قتیبه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مسلمةبن خالدبن مجدعة... انصاری اوسی حارثی ، مکنی به ابوعبدالرحمن یا ابوعبداﷲ. او در تمام جنگها و مواقع در...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مظفربن محتاج چغانی از امیران آل محتاج . کنیت او ابوبکر است . امیرنصربن احمد سامانی به سال 321 هَ . ق . سپ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن معلم . رجوع به ابن معلم ابوالغنائم محمدبن علی بن فارس ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 5 - 9 شود.