محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن [ احمد ] یا محمد عمیدی . فقیه حنفی مذهب سمرقندی ، ملقب به رکن الدین در فن مسائل خلافی و بحث و تحقیق استاد و نخستین کسی است که در این فن کتاب نوشت وی در خدمت رضی الدین نیشابوری بود و یکی از ارکان چهارگانه ای بودند که در خدمت رضی الدین در فن خلاف تبحر یافتندو همه را رکن الدین لقب دادند: رکن الدین طاوسی ، رکن الدین امام زاده . عمیدی را آثاری است از جمله : الارشاد،النفائس . عمیدی در سال 615 هَ . ق . در بخارا درگذشته است . (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 257 - 258).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۳.۹۱ ثانیه
پهلوان محمد. [ پ َ ل َ م ُ ح َم م َ ] (اِخ ) ابوسعید. رجوع به محمد، مکنی به ابوسعید... در مجالس النفائس (ص 46 و 89 تا 91) شود.
محمد ابراهیم . [ م ُ ح َم ْ م َ اِ ] (اِخ ) نواب ملقب به بدایعنگار. رجوع به بدایعنگار در همین لغت نامه و رجال بامداد ج 3 ص 291 شود.
محمد ابراهیم . [ م ُ ح َم ْ م َ اِ ] (اِخ ) (... خان محلاتی ) متخلص به خلوتی و ملقب به صدیق خلوت و معروف به چرقی فرزند میرزاصمد محلاتی است...
امین آل محمد. [ اَ ن ِ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) لقب ابومسلم خراسانی بود. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ابومسلم شود.
ده خان محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 6هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن ...
ده دوست محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش میان کنگی شهرستان زابل در 23هزارگزی شمال خاوری زابل نزدیک مرز افغانستان . طول ...
چاه سید محمد. [ س ِی ْ ی ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 18هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت ...
ده نیک محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 9هزارگزی جنوب ده دوست محمد با 103 تن س...
ده شیخ محمد. [ دِه ْ ش َ / ش ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری ...
نهر حاجی محمد. [ ن َ رِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔمعمره ٔ بخش معمره ٔ شهرستان آبادان . در 7 هزارگزی نهرقصر و 31 هزارگزی ج...