اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن سعدبن عبداﷲ بروی ۞ شافعی فقیه ، مکنی به ابومنصور. از ائمه ٔ فقهاء شافعی در فقه و علم کلام و وعظ بود. فقه را از محمدبن یحیی آموخت . در خلاف راه تازه ای دارد. او راست : کتاب «المقترح فی المصطلح » در جدل . بروی در سال 576 هَ . ق . به بغداد آمد و مورد استقبال خاص و عام گردید و در مدرسه ٔ بهائیه نزدیک نظامیه ٔ بغداد روزانه چند نوبت به تدریس می نشست و در مسجد جامع قصر خلیفه حلقه ٔ مناظره داشت و در مدرسه ٔ نظامیه بوعظ می نشست و در آن هنگام مدرس نظامیه ابونصر احمدبن عبداﷲ شاشی بود. تولد او سال 517 هَ . ق . به طوس بود و در سال 567 هَ . ق . به بغداد درگذشت و المستضی بأمراﷲ در مسجد قصر بر وی نمازگزارد و در جوار ابواسحاق شیرازی در باب ابرز دفن گردید. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 225 - 226).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر. ناصرالدین بن قایتبای . بیستمین از ممالیک برجی (901 - 904 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 1...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر. هشتمین از ائمه ٔ صنعا (1126 - 1128 هَ . ق .). زامباور در معجم الالقاب و الاسرات (ص 189) نام الناصر محمدبن ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الواثق . مکنی به ابوزیان (محمدالرابعبن ابی الفضل ) بیست و سومین از امرای بنی مرین مراکش (788 - 789 هَ . ق .) ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الهادی بن اسماعیل پنجمین از ائمه ٔ صنعا (1092 - 1097 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الهادی المجیدبن علی بن الحسین (؟) نهمین از ائمه ٔ صنعا (1139 - 1140هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) امام محمد باقر(ع )... رجوع به امام محمد باقر و باقر (امام محمد...) شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اولجایتو... خدابنده (سلطان ...) پادشاه مغولی . رجوع به خدابنده و رجوع به اولجایتو، سلطان محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) بدرالدین سبطالماردینی ، ریاضی دان مشهور. وی در حدود سال 826 هَ . ق . متولد شده است و دارای مؤلفاتی چند در هند...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) بیرم ... رجوع به بیرم خامس و الاعلام زرکلی ج 3 ص 874 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) بیرونی . رجوع به ابوریحان بیرونی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.