محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هندوشاه بن سنجر عبداﷲ صاحبی نخجوانی . منشی پسر هندوشاه مؤلف تجارب السلف . او راست دستورالکاتب فی تعیین المراتب که در عهد سلطان اویس بهادرخان (757 - 776 هَ . ق .) تألیف کرده و کتابی در لغت دارد به نام صحاح الفرس که در 727 هَ . ق . تألیف کرده است و در طهران به تصحیح دکتر طاعتی در عداد نشریات بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ شده است و آن (به استثناء فرهنگ قطران ) سومین فرهنگ موجود فارسی است یعنی پس از لغت نامه ٔ اسدی (تألیف بعد از 458 هَ . ق .) و فرهنگ قواس (تألیف بعد از 690 هَ . ق .) و حدود 2300 لغت دارد. (از یادداشت مرحوم دهخدا و یادداشت لغت نامه ).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۶.۳۰ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابوهاشم . رجوع به ابوهاشم محمد شریف مکه و الاعلام زرکلی ج 3 ص 878 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اخشیدبن طغج فرغانی اولین کس از آل اخشید در مصر. او به سال 318 هَ . ق . از طرف خلیفه نامزد حکومت مصر شد و در ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افضل الدین . رجوع به افضل الدین (خواجه ...) محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افندی . رجوع به بیومی محمد افندی و الاعلام زرکلی ج 3 ص 874 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) السعیدبن عبدالعزیز، مکنی به ابوزیان (محمد ثالث ). هجدهمین از امرای بنی مرین مراکش (774 - 776 هَ . ق .). (معجم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المرتضی ... رجوع به ابوالقاسم محمدالمرتضی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المؤیدبن ابی القاسم . دومین از ائمه ٔ صنعا (1029 - 1054 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی . اولین از امرای حمودی جزیرةالخضراء (431 - 440 هَ . ق .).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی بن احمدبن الحسن . ششمین از ائمه ٔ صنعا (1097 - 1128 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر چهارمین از موحدین (595 - 611 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 113).