محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف عامری نیشابوری ، مکنی به ابوالحسن عامری تلمیذ ابوزید احمدبن سهل بلخی (234 - 322 هَ . ق .) و استاد ابوعلی احمدبن محمد مسکویه متوفی به سال 421 هَ . ق . و از معاصرین ابوحیان توحیدی است . دانش حکمت در خراسان آموخته و سپس درک خدمت ابن العمید کرده و در صحبت وی به بغداد رفته (364 هَ . ق .) و مدتی ساکن ری بوده است . وفات وی به سال 371 هَ . ق . است . رجوع به ابوالحسن عامری و معجم الادباء و ملل و نحل شهرستانی و اخبار الحکماء شهرزوری و مقابسات ابوحیان توحیدی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عمید... رجوع به ابن عمید ابوالفضل محمدبن العمید و الاعلام زرکلی ج 3 ص 888 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عنین ... رجوع به ابن عنین ابوالمحاسن محمدبن نصر... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عیسی ... رجوع به ابوعیسی محمدبن عیسی بن سورة و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 278 و ترمذی محمدبن عیسی بن ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عیسی بیتی است ازبیوت آل عیسی و رئیس آنها. (از صبح الاعشی ج 1 ص 325).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن غالب رفاء اندلسی رصافی شاعر، ملقب به ابوعبداﷲ. از شعرای به نام ومشهور اندلس بود و در سال 572 هَ . ق . در...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فتوح ابی نصربن عبداﷲبن حمیدبن یصل ازدی حمیدی اندلسی میورقی حافظ مشهور. اصل او از قرطبه از ربض رصافه ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله . رجوع به ابن جهیر عمیدالدوله محمدبن فخرالدوله شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فخرالدین عبدالعزیز کوفی . رجوع به ابوسعیدبن فخرالدین و حواشی مرحوم قزوینی بر لباب الالباب چ لیدن منقول...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فضل . رجوع به ابوالقاسم محمدبن ابوالعباس فضل بن احمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن فضل بن احمدبن محمدبن احمدبن ابوالعباس صاعدی فراوی نیسابوری ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوعبداﷲ. مح...