محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف عامری نیشابوری ، مکنی به ابوالحسن عامری تلمیذ ابوزید احمدبن سهل بلخی (234 - 322 هَ . ق .) و استاد ابوعلی احمدبن محمد مسکویه متوفی به سال 421 هَ . ق . و از معاصرین ابوحیان توحیدی است . دانش حکمت در خراسان آموخته و سپس درک خدمت ابن العمید کرده و در صحبت وی به بغداد رفته (364 هَ . ق .) و مدتی ساکن ری بوده است . وفات وی به سال 371 هَ . ق . است . رجوع به ابوالحسن عامری و معجم الادباء و ملل و نحل شهرستانی و اخبار الحکماء شهرزوری و مقابسات ابوحیان توحیدی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن معلم . رجوع به ابن معلم ابوالغنائم محمدبن علی بن فارس ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 5 - 9 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن معن ... رجوع به ابویحیی محمدبن معن بن محمدبن ... و وفیات الاعیان ج 5 صص 39 - 45 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مفضل ... رجوع به ابوالطیب ضبی محمدبن مفضل بن سلمة... و وفیات الاعیان ج 6 ص 205 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مقله ... رجوع به ابن مقلة ابوعلی ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 113 - 118 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مکی ... رجوع به شمس الدین محمدبن مکی بن حامد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ملکشاه بن الب ارسلان ملقب به غیاث الدین و مکنی به شجاع . چون ملکشاه مرد سه فرزند او محمد و برکیارق و س...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن منذر. رجوع به ابن منذر محمدبن ابراهیم نیشابوری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن منصور. رجوع به ابونصر کندری و عمیدالملک محمدبن منصوربن محمد کندری و وفیات الاعیان ج 5 صص 138 - 143 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن شاکر، مکنی به ابوعبداﷲ. رجوع به بنوموسی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن موفق ... رجوع به ابوالبرکات نجم الدین خبوشانی محمدبن الموفق ... و وفیات الاعیان ج 4 ص 339 و 340 شود.