محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اخشیدبن طغج فرغانی اولین کس از آل اخشید در مصر. او به سال 318 هَ . ق . از طرف خلیفه نامزد حکومت مصر شد و در 323 هَ . ق .بدانجا رفت و در 327 هَ . ق . لقب اخشیدی (عنوان رسمی امرای فرغانه ) اختیار کرد و در 330 هَ . ق . شام و حرمین شریفین را نیز به متصرفات خویش ملحق ساخت و درسنه ٔ 334 هَ . ق . درگذشت . و رجوع به آل اخشید شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم فزاری ، مکنی به ابوعبداﷲ برادر اسحاق بن ابراهیم و یکی از علمای نجوم و احکام است و در سال 723 م...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم قرشی . رجوع به ابن حمصی محمدبن ابراهیم قرشی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم کلاباذی بخاری ، مکنی به ابوبکر از حافظان حدیث . او راست : بحرالفوائد معروف به معانی الاخبار و در ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم کواکبی . رجوع به کواکبی محمدبن ابراهیم ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم نحوی قاضی صدیقی . رجوع به عوامی ابوبکر محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بخاری . رجوع به بخاری و ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن ابراهیم و وفیات الاعیان ج 4 صص 188-191 ترجمه ٔ...
محمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالحسین ظهیرالدین همدانی ، مکنی به ابوشجاع . رجوع به ابوشجاع روذراوری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالحکم بن مظفربن عبداﷲ باهلی اندلسی ، مکنی به ابوالمجد و ملقب به افضل الدوله . پدرش ابوالحکم دمشقی از...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالشکر ایوب بن شادی بن مروان الملقب به «الملک العادل » سیف الدین برادر السلطان صلاح الدین ، مکنی به اب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابوالخطاب . رجوع به ابوالخطاب محمد... شود.